هفته 22 بارداری
سلام جوجو مامان
شب و روزم شده فکر کردن به تو ....تمام فکرم را در لحظاتی که تنهام پر کردی.هر هفته شرایط وضیعت شما و خودم را مطالعه میکنم که قد و وزنت و تکاملت در چه مرحله ای هست.جالبیش به این هستش که با اینکه فرزند دوم مایی ولی ما مثل فرزند اولمون و گاهی بیشتر ..... از خودمون ذوق و شوق برای شناخت شما نشون میدیم و تصورات زیبا داریم.حتی برای خرید لوازم سیسمونی آرمان تقریبا 2 ماه و نیم جلوتر اقدام کردیم و عجله ای نداشتیم ولی سر تو هیجانمون بیشتره.گرچه خیلی از لوازم اصلی آرمان کاملا سالم و نو هستش و بخاطر انتخاب رنگ میانه بین دختر و پسر بودن به کار شما هم حتما میاد اما باید یک سری چیزها مخصوص خودت بخریم که اگه پیش از عید باشه بهتره که اجناس تو مغازه ها بیشتره.چند روز پیش برات یک هد سر و دوتا گل سر خریدم.ما تو خرید این چیزها خیلی ذوق داریم چون تو مدت 5 سال عمر پسرم اصلا از این چیزها خبری نبود.خلاصه از دیروز یعنی 27 بهمن 92 شدت تکونهای شما بیشتر شده و گاهی تکون دادن اعضای بدنت با دست گذاشتن روز شکمم قابل تشخیصه.این هیجان اول در خودم ایجاد شد و بعد سریع ارمان را صدا کردم تا اون هم متوجه بشه که دیگه تکون نخوردی.برای اینکه حس خوب نزدیکی بین تو و آرمان زیاد بشه که البته هست بهش گفتم که شما بهم گفتی که چقدر داداشیت را دوست داری و اون را بیشتر از همه دوستش داری.اون هم خیلی خوشحال میشه و محبتش گل میکنه و میاد شکمم را میبوسه و یک پیغام هم برات میده.کلا روزهای خوبیه و امیدوارم همه چیز همینطور زیبا و دوست داشتنی بمونه.
دخترم تو چه شکلی خواهی شد؟
به امید روز تولد و اولین دیدار
خداحافظت باشه
این مطلب در تاریخ 28 بهمن ماه 92 نوشته شده.