وقت دیدار نزدیک است
سلام عزیزم
روزها داره به سرعت می گذره و شمارش معکوس آغاز شده.گرچه من از ابتدا تا یکماه پیش هیچ مشکل جسمی که ناشی از تغییراتم باشه نداشتم ولی از یکماه پیش احساس میکنم قدرتم کمتر و سیستم دفاعی بدنم ضعیفتر شده.سعی می کنم تقریبا مثل گذشته باشم که تا حدودی از خودم راضیم.از اواسط نوروز به بعد که دچار سرما خوردگی شدیدی شدم که هنوز اثراتش باقیه البته مراحل آخر خودش را طی میکنه.گوش درد شدیدی که سه شب را برام کابوس کرد و بعد از معاینه 2 دکتر خبر از گرفتگی گوشهام داده شد که روز گذشته اونها را خالی کردم.دندان درد شدیدی که یک هفته است شبها به سراغم میاد و دقایقی آمان از جانم میگیره و خوب میشه و اصلا معلوم نیست کدوم بخش از دندونهام درد میکنه.دکتر دندان پزشک خبر از عکس داد که دکتر زنان با عکس مخالفتی نداشت ولی مسایل کمی جدی تر به بعد از زایمان باید موکول بشه که از خیرش گذشته و درد را تجمل میکنم.افت شدید که در ناحیه گلو و سقف دهان و اطراف زبان سه شب را از من گرفت و جالبی همه اینها در این هستش که همه این دردها شبها به سراغم میاد.کلا مشکلات جسمی ام بخاطر شرایطم و شاید ضعف سیستم ایمنی بدنم داره خودش را نشون میده.
طبق سونو 30 فروردین 93 شما 6 روز جلوتر از زمان خودتون هستی که البته سونو اول هم همین را میگفت.تاریخ زایمان طبق صحبت با دکتر از 20 خرداد به 6 خرداد تغییر کرده که البته هنوز قظعی نیست.دکتر در معاینه هفته گذشته توصیه کرده به بیمارستان مراجعه کنم و یک آمپول بتامتازون بزنم که در صورت تولد زود هنگام شما ریه ها رسیده و مشکل بستری در دستگاه نداشته باشی.
این روزها در حال برنامه ریزی برنامه های زایمان هستم.تمیز کردن منزل با همکاری یک خانم....خرید مواد غذایی مورد نیاز برای مدتی طولانی.....چکاپ جسمی آرمان داداشی....ثبت نام داداشی در مدرسه و مدیریت برنامه های اون.....دعوت از پرستاری که مدت کوتاهی بعد از تولد شما در نگهداری شما و داداشی بهم کمک کنه....هم صحبتی و لذت از این دوران در جمع خانوادگی سه نفرمون.....
راستی عزیز دلم تا به خدا نزدیکتری برای شفا بیماران از جمله پدر عزیزم که مجبور شد به تازگی دیالیز را شروع کنه دعا کن....برای مادرم که بتونه شرایط بیماری پدرم و زایمان من را به راحتی تحمل کنه....برای خاله س که خدا شفایی به بیماریش داد که امیدوارم همیشگی باشه....برای خودم که بتونم با صبر و حوصله و بدون استرس زایمان و دوارن بعد از اون را به راحتی طی کنم....برای پدر و سلامتیش و موفقیتش....برای داداشی و موفقیت و آینده ای روشن.....برای هر کسی که نیت خوب برای من و شما و خانودمون داشته و داره و نیتی از روی حسادت بهمون نداشته.....و برای خودت که سالم باشی و شاد و نیرومند.....
منتظر حظور طلاییت هستیم عزیزکم
نوشته شده در تاریخ 7 اردیبهشت 93