سلطان قلبم باران جانسلطان قلبم باران جان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
عزیز دلم آرمان جانعزیز دلم آرمان جان، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

سلطان قلب ها

وقت دیدار نزدیک است

1393/2/8 0:15
نویسنده : میم مثل مادر
369 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم

روزها داره به سرعت می گذره و شمارش معکوس آغاز شده.گرچه من از ابتدا تا یکماه پیش هیچ مشکل جسمی که ناشی از تغییراتم باشه نداشتم ولی از یکماه پیش احساس میکنم قدرتم کمتر و سیستم دفاعی بدنم ضعیفتر شده.سعی می کنم تقریبا مثل گذشته باشم که تا حدودی از خودم راضیم.از اواسط نوروز به بعد که دچار سرما خوردگی شدیدی شدم که هنوز اثراتش باقیه البته مراحل آخر خودش را طی میکنه.گوش درد شدیدی که سه شب را برام کابوس کرد و بعد از معاینه 2 دکتر خبر از گرفتگی گوشهام داده شد که روز گذشته اونها را خالی کردم.دندان درد شدیدی که یک هفته است شبها به سراغم میاد و دقایقی آمان از جانم میگیره و خوب میشه و اصلا معلوم نیست کدوم بخش از دندونهام درد میکنه.دکتر دندان پزشک خبر از عکس داد که دکتر زنان با عکس مخالفتی نداشت ولی مسایل کمی جدی تر به بعد از زایمان باید موکول بشه که از خیرش گذشته و درد را تجمل میکنم.افت شدید که در ناحیه گلو و سقف دهان و اطراف زبان سه شب را از من گرفت و جالبی همه اینها در این هستش که همه این دردها شبها به سراغم میاد.کلا مشکلات جسمی ام بخاطر شرایطم و شاید ضعف سیستم ایمنی بدنم داره خودش را نشون میده.

طبق سونو 30 فروردین 93 شما 6 روز جلوتر از زمان خودتون هستی که البته سونو اول هم همین را میگفت.تاریخ زایمان طبق صحبت با دکتر از 20 خرداد به 6 خرداد تغییر کرده که البته هنوز قظعی نیست.دکتر در معاینه هفته گذشته توصیه کرده به بیمارستان مراجعه کنم و یک آمپول بتامتازون بزنم که در صورت تولد زود هنگام شما ریه ها رسیده و مشکل بستری در دستگاه نداشته باشی.

این روزها در حال برنامه ریزی برنامه های زایمان هستم.تمیز کردن منزل با همکاری یک خانم....خرید مواد غذایی مورد نیاز برای مدتی طولانی.....چکاپ جسمی آرمان داداشی....ثبت نام داداشی در مدرسه و مدیریت برنامه های اون.....دعوت از پرستاری که مدت کوتاهی بعد از تولد شما در نگهداری شما و داداشی بهم کمک کنه....هم صحبتی و لذت از این دوران در جمع خانوادگی سه نفرمون.....

راستی عزیز دلم تا به خدا نزدیکتری برای شفا بیماران از جمله پدر عزیزم که مجبور شد به تازگی دیالیز را شروع کنه دعا کن....برای مادرم که بتونه شرایط بیماری پدرم و زایمان من را به راحتی تحمل کنه....برای خاله س که خدا شفایی به بیماریش داد که امیدوارم همیشگی باشه....برای خودم که بتونم با صبر و حوصله و بدون استرس زایمان و دوارن بعد از اون را به راحتی طی کنم....برای پدر و سلامتیش و موفقیتش....برای داداشی و موفقیت و آینده ای روشن.....برای هر کسی که نیت خوب برای من و شما و خانودمون داشته و داره و نیتی از روی حسادت بهمون نداشته.....و برای خودت که سالم باشی و شاد و نیرومند.....

منتظر حظور طلاییت هستیم عزیزکم

 

نوشته شده در تاریخ 7 اردیبهشت 93 

پسندها (1)

نظرات (10)

مامان مهدیه
8 اردیبهشت 93 1:23
سلام دوست عزیزم دوقلوهای من سارا و ثنا زنگیان تو جشنواره نوروزی شرکت کردن ممنون میشم به وب ما بیان و بهشون رای و امتیاز5 رو بدین
ترنم
8 اردیبهشت 93 8:50
سلام خانمی بهت تبریک میگم یه ماه دیگه دختر نازت رو بغل میکنی ایشالله بسلامتی و ایشالله مریضیا ازت دور بشن و شب اروم بخوابی
میم مثل مادر
پاسخ
ممنونم از دعای خوبت
فری مامان
8 اردیبهشت 93 16:38
سلام عزیزم. چطوری از 20خرداد شده 6خرداد چون فکر کنم سن جنین هامون یکیه یعنی مال منم اینطوری می شه؟؟؟؟؟؟؟؟
میم مثل مادر
پاسخ
سلام مبارک باشه این سیسمونی بسیار زیبا انشاءا...به شادی ازشون خوب استفاده کنه. عزیزم در مورد سوالت باید بگم جنین من از نظر سن یک هفته جلوتره که حدود 13 خرداد میشه و از اونجایی که من نمیخوام 13 یا 14 یا 15 باشه ..خانم دکتر برای 6 صحبتش را کرد و البته من راضیم برای 11.در خانواده ما جنین ها کمی زودتر میرسند.در مورد پسر قبلیم و بچه های خواهرم هم همینطور بوده و با درد حدود 2 هفته زودتر به بیمارستان مراجعه می کردیم.از اون جهت. سونو اول و سونو آخر و تست غربالگری سن جنین من را بالاتر از معمولش نشون داده. ایشاءا....مال شما هم به سلامتی و در تاریخ مناسب خودش به دنیا بیاد.
مامان عرفان
17 اردیبهشت 93 14:33
سلام عزيزم. نگران نشو .ديگه چيزي نمونده. انشالله به سلامتي دخترت بدنيا مياد. امپول بتا متازون رو حتما بزن. عزيزم منتظر ديدن چهره سالم و زيباي دخترت هستم. گلم اسم نازدونه ات رو چي ميخواهي بزاري؟ من قبل از تعيين جنسيت فكر ميكردم اگه دختر باشه يا حنانه مي ذارم يا ريحانه. اما خب پسر شدن و عرفان بابا.
میم مثل مادر
پاسخ
ممنون عزیزم.
ساناز
17 اردیبهشت 93 17:19
عزيزم انشالا خوب خوب باشي و سلامتي همه عزيزانت را از خدا خواستارم دوست خوبم معمولا همينطوريه اواخر زايمانم منم سرما خورده بودم و هزار تا درد بي دليل به سراغم اومده بود انشالا زود زود بهتر بشي و ني ني نازتو در آغوش بگيري عكس گلت رو گذاشتي خبرم كنيااااااااااا
میم مثل مادر
پاسخ
ممنون.بعد از زایمان در اولین فرصت حتما.
اینترسرا
20 اردیبهشت 93 8:32
سلام با احترام سايت اينترسرا افتتاح شد --- اينترسرا سراي اينترنتي شماست به رايگان کالاها محصولات توليدات خدمات و اخبار خود را منتشر کنيد بازديد بيشتر مزيت ما خواهد بود عضويت آسان - ثبت محصول آسان - ارتباط با سايرين - نشر اخبار و ... ممنون از حضورتون www.intersara.com info@intersara.com
ترنم
20 اردیبهشت 93 9:37
دیگه چیزی نمونده تا خرداد ها مه آخر ه احتمالا خیلی حساسه
میم مثل مادر
پاسخ
بله.همینطوره
ترنم
24 اردیبهشت 93 9:19
دختر ناز و خوشگلمون کی دنیا میاد؟ تاریخ سزارین همون 6 خرداد؟ اگه اینطور چیزی نمونده همش 13 روزه دیگه
میم مثل مادر
پاسخ
سلام عزیزم من 31 اردیبهشت باید برم پیش دکترم و گفته اون روز نظر نهایی را میده.به محض فیکس شدن زمان اطلاع میدم.هنوز قطعی نشده.برام دعا کن.این هفته های آخر یک استرس خاصی برای خودش داره.البته من همش خاطرات پسرم را در ذهنم تداعی میکنم که خدا را شکر همش خوب بوده.
مامان
25 اردیبهشت 93 12:46
سلام عزیزم انشاا... بسلامتی بغلت بگیریش. بابای مهربونت زودتر بهتر بشه و خدا نیروی مضاعفی به مامان گلت بده و خاله س هم شفاشون همیشگی باشه.به نی نی بگو برای منم دعا کنه هنوز منتظرم عزیزم.
میم مثل مادر
پاسخ
سلام به شما.ممنون.
مامانی
6 تیر 93 15:04
زمینی شدنت مبارک گلم
میم مثل مادر
پاسخ
ممنون