سلطان قلبم باران جانسلطان قلبم باران جان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره
عزیز دلم آرمان جانعزیز دلم آرمان جان، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

سلطان قلب ها

خاطرات ماه دوم زندگی باران

سلام ماه من ماه دوم زندگیت خیلی با سرعت بیشتری برامون گذشت.خوب تو این ماه کمی از خصوصیات شما دست ما اومد و شما هم با محیط خونه بیشتر سازگار بودی.ساعت خواب صبحها خیلی کمتر شده بود و گاهی فقط بعد از شیر 5 یا 10 دقیقه و اگه خیلی زیاد میشد نیم ساعت می خوابیدی و سریع بیدار میشدی و من باید همیشه در کنارت می بودم و این باعث شده بود کلا از انجام بقیه کارها دست بکشم و دربست در اختیار شما باشم.سر جمع در طول روز تا شب شاید 2 یا 3 ساعت بیشتر نمی خوابیدی.البته در زمان بیداری اگه کاملا سیر بودی حدود نیم ساعتی خودت اطراف را کاملا بررسی میکردی و البته خیلی خوشحال ترمیشدی اگه فردی در کنارت باهات حرف میزد.شبها از ساعت حدود 10 تا صبح حدود ...
23 مرداد 1393

دومین ماهگرد باران جان

سلام سلام صدتا سلام گلم چقدر زود ماهگرد دوم رسید.انگار همین چند روز پیش بود که ماهگرد اول را گذروندی.اما خوب گذر عمر هستش.16 مرداد ماه 93 دومین ماهگردت هستش. دومین ماهگردت مبارک شیرین عسلم هر روز داری شیرین تر میشی.هر روز که میگذره به توانایی هات اضافه میشه و برای ما دیدین تک تک کارهای جدیدت خیلی شیرینه.این بخش فقط اختصاص داره به تبریک و انشاءا... سر فرصت در یک بخش دیگه تواناییهای این ماهت را برات می نویسم.ماهگرد دوم 16 مرداد ماه روز پنجشنبه بود که ما قرار بود به اتفاق خاله ها و مامانی و بابایی بریم پارک و ساعتی را با هم باشیم.بعد از کلاس فوتبال داداشی رفتیم شیرینی فروشی سرگل خیابان اوین و...
16 مرداد 1393
1