دختر نازم چشم انتظارتم

سلام فرشته کوچولوی مامان

خوبی نازم.درست در نیمه راه هستیم.دیروز هم با ورود به هفته بیستم بارداری سونوگرافی را انجام دادم.هوا فوق العاده سرد و برف مختصری هم اومده بود و داشت پوره های ریز برف خودش را برای زیبا کردن هرچه بیشتر روز من بر روی سرم میریخت.سونو انجام شد.همه چیز خدا را شکر خوب بود.دکتر اندازه دور سر و بررسی ستون فقرات و مشاهده اندامهای مختلف را انجام داد.کف پا ...هر دو دست که مشت بود....صورتت از روبرو که فقط خود دکتر خوب تشخیص میداد و گفت چونت باریکه و شبیه من نیستی.....صدای ضربان قلب....شکل کلی بدنت را و ستون فقراتت همه را بهم نشون داد و بدونه اینکه من ازش سوال کنم خبر دختر بودنت را بهم داد.

دکتر فکر میکرد من جنسییت را میدونستم ولی با تعجب من مواجه شد و بعد خوشحالیم را دید.اخر هم ازش پرسیدم آیا 90 درصد مطمین هستید و گفت بله بالای 90 درصد مطمینم.وزنت هم حدود 366 گرم محاسبه کرد.

بعد از تمام شدن سونو اولین نفری که بهش زنگ زدم پدر بود.پدر از صبح 2 بار بهم زنگ زده بود.یکی قبل از اینکه به بیمارستان برسم و یکبار هم حین سونو که نتونستم جوابشو بدم.خیلی نگران بود.وقتی بهش زنگ زدم جرات نداشت بپرسه چیه تا اینکه هردو با خنده های بچگانه از پشت تلفن کلی ذوقمون را بهم نشون دادیم.بعد از اون به خاله سهیلا زنگ زدم که منتظر بود و اون خودش به خاله زهره خبر داد.تا رسیدم خونه به مامان هم خبرشو  دادم.

صبح قبل از اینکه آرمان (داداشی بزرگه) را ببرم مهد بهش گفتم امروز میرم سونو ...تو از خدا داداشی میخوای یا خواهر...آرمان گفت: خواهر میخوام...بهش گفتم: تو دعا کن خدا بهت حتما میده....این خبر خوب را یعنی یه خواهر کوچولو ناز را وقتی از مهد برداشتمش بهش تو ماشین دادم ...اون هم خوشحالی کودکانشو را نشونم داد.

غروب وقتی پدر از سرکار برگشت یک لیست بلند بالا از اسامی دختر که یا با الف شروع میشن یا انتهاشون با ان تموم میشه که با آرمان همخونی داشته باشه آورده بود.همه را خوند.چندتا هم پیشنهاد اقوام و فامیل هستش.فعلا در این زمان ما به فکر سلامتی شما هستیم و بعد نام زیبایی که به عهدمونه انتخاب کنیم.

 در پناه خدا باشی گل نازم

این مطلب در تاریخ 14 بهمن 92 نوشته شده.