اولین سفر باران

سلام به عزیزکم باران

بعد از کلی بالا و پایین کردن و دودلی برای سفر با شما کوچولو آخر سر دل را به دریا زدیم و روز چهارشنبه 1 مرداد 93 درست زمانی که شما 47 روزه بودی رفتیم شمال و شنبه 4 مرداد ماه 93 زمانی که شما 50 روزه شدی برگشتیم خونمون.این اولین سفر شما بعد از تولدت هستش.بخاطر گرم و شرجی بودن شمال و اینکه در طول مسیر شما بی قراری بکنی خیلی نگران بودم که خدا را شکر بیشتر مسیر را خواب بودی و بی دردسر رسیدیم.در طول مسیر هم کولر یکسره روشن بود که گرما اذیت نکنه و داخل ویلا هم با وجود چهار اسپلیت دما همیشه خنک بود.صبحها سعی می کردیم که بیرون نریم و غروب ساعت 6.30 به بعد بیرون می زدیم.

چهارشنبه اول مرداد ساعت 4 از جاده چالوس به سمت نوشهر به راه افتادیم و شب رسیدیم.پنج شنبه و جمعه غروب رفتیم ساحل دریا در 15 کیلومتری نوشهر به سمت رویان که کنار ساحل نسیم خنک دریا می اومد و من و شما راحت بودیم و پدر و داداشی هم کلی شنا کردند. پنجشنبه شما در ساحل دریا خواب بودی ولی روز جمعه بیدار بودی و کلی دور و برت را تماشا کردی و برای خودت شاد بودی.

عکسها در ادامه مطلب

باران 49 روزه

ساحل دریا نزدیک نوشهر

وای چقدر خوشحاله

باران پنجاه روزه ساعت 8 صبح که تازه از خواب بیدار شده و تا ساعتی بعد به سمت خونه بر می گرده

نوشته شده در تاریخ 5 مرداد ماه 93