سلطان قلبم باران جانسلطان قلبم باران جان، تا این لحظه: 9 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره
عزیز دلم آرمان جانعزیز دلم آرمان جان، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

سلطان قلب ها

هفتمین ماهگرد همراه با خاطرات ماه ششم زندگی

سلام به گل دخمل خودم اسمهایی که این روزها شما را باهاش صدا میکنم شیرین و عسل هستش.به پدر میگم ما اینقدر که بهش شیرین و عسل گفتیم کاش اسمش را عسل یا شیرین میگذاشتیم..... از بس که شیرینی عزیزم. هفتیم ماهگردت هم با سرعت باد رسید و در تعجب گذر زمانم که چقدر سریع همه روزها سپری میشه و من انگار چند روز پیش بود که ماهگرد ششم را نوشتم. اصلا فرصت نمیکنم بیام در مورد حرکات جدیدت جداگانه پستی بزارم و همه را در یک پست ماهگرد برات مینویسم. ماهگرد هفتمت هم مبارک گل باغ زندگی حالا نوبت خاطرات ماه گذشته شماست   شبها هنوز مثل قبل دو یا سه بار در طول شب گریه میکنی و یا شیر میخوای یا موقع غلت زدن گ...
14 دی 1393

ششمین ماهگرد همراه با خاطرات ماه پنجم زندگی باران

سلام جوجه مامان اسمهایی که این روزها گهگاهی با اون صدات میکنم....جوجه...فندق و بیشتر نام خودت هستش.البته وقتی صبحها از خواب بیدار میشی یا برای اینکه بخندی فندق و جوجه بهت میگم. ششمین ماهگرد هم خیلی زود از راه رسید.درست در نیمه راه یکسال اول زندگی هستی.180 روزگی مبارک. از  اول آذر با همتی که از قبل داشتی تونستی چهار دست و پا راه بیافتی البته نیمه سینه خیز و نیمه هم چهار دست و پا میری.پاهات حرکت میکنه و خوب جابجا میشه و دستها ثابت هستش و شکم را روی زمین میگذاری و دوبار دستات را جلوتر از بدنت قرار میدی و با سرعت زیاد به شی مورد توجه دست پیدا میکنی.انگیزه این حرکت یک عد...
15 آذر 1393

خاطرات ماه چهارم زندگی

جوجه طلایی مامان سلام این ماه هم تقریبا با سرعت برق گذشت.نمیدونم چرا شما اینقدر تند تند داری بزرگ میشی؟سر آرمان اینطور نبود.من عاشق این روزهات هستم ....البته قسمت سختی شما دوتا که واقعا روزم را کامل پر میکنید و تمام فکرم را مشغول خودتون کردید بقیه اش خوبه....دیدن چهره معصوم و بچه گانت و حرکات کاملا تازه واقعا لذت داره .من عاشق بچه های کوچیک تا یکسالم که خیلی شیرینن و نگرانم که چرا این روزها اینقدر سریع میگذره و من باید بهتر لذت ببرم. اما تو ماه چهارم زندگی که بیشتر روز روی شکم بودی و با اسباب بازیهای کوچولویی مثل جغجغه و عروسکهای کوچیک و تیکه پارچه طرح دار که خیلی علاقه داری بازی میکردی.دستت ...
21 آبان 1393

پنجمین ماهگرد هم رسید

سلام شیرینم...خوشگلم...عزیزم پنجمین ماهگردت هم از راه رسید.امروز جمعه 16 آبان ماه 93 پنجمین ماهگرد شماست.مبارکت باشه عزیز دل مامان.این ماه بخاطر عزاداریهای محرم کیک پختن تعطیله و بجاش روز تاسوعا شله زرد نذری را بابت نذر سلامتی شما پختیم و تقسیم کردیم.   ...
16 آبان 1393

عزاداری محرم و شله زرد نذری

سلام محرم است و همه جا سیاه پوش عزادار.قصد داشتم برای عزاداری شیرخواران حسینی ببرمت مصلا .برنامه روز جمعه 9 آبان ماه 93 صبح ساعت 8.30 بود. پدر طبق معمول روزهای پنجشنبه و جمعه صبح کلاس داره و نتونست با ما هماهنگ بشه تا داداشی را بهش بسپاریم و با باران راهی بشیم.خلاصه با تلویزیون همراه بودیم.راستی از امسال تا سه سال نذر شله زردمون روز تاسوعا به نیت سلامتی باران خوشگلم براهه.این نذر را سر آرمان هم داشتیم.سال اول مادر شوهری کمک کرد و سال بعد مادر خودم و سال سوم خودم تنهایی.امسال از اولش میخوام خودم تنهایی کارهاشو انجام بدم. خدا حاجت همه را برآورده کنه و حافظ همه باشه. عکسها در ادامه مطلب...
9 آبان 1393

باران

مي توان در قاب خيس پنجره چك چك آواز باران را شنيد مي توان دلتنگي يك ابر را در بلور قطره ها بر شيشه ديد مي توان لبريز شد از قطره ها مهربان و بي ريا و ساده بود مي توان با واژه هاي تازه تر مثل ابري شعر باران را سرود مي توان در زير باران گام زد لحظه هاي تازه اي آغاز كرد پاك شد در چشمه هاي آسمان زير باران تا خدا پرواز كرد امسال به لطف خدا رحمت آسمانی چند روزیه که در هوای شهرهای کشورمون جاری هستش از جمله در تهران.برعکس سال پیش که خشکسالی داشتیم و بارش باران و برف خیلی خیلی در شهرمون کم بود اما امسال از همین مهرماه بارش باران و خنکی هوا آغاز شده و به امید خدا ادامه پیدا کنه.امسال با بارش باران...
30 مهر 1393